به گزارش صنعت نیوز به نقل از پایگاه خبری کلام قلم، با توجه به تغییرات و نوسانات ارز که منجر به بحران و چالش در تعیین قیمت خرید مواد اولیه برای تولیدکنندگان می گردد، از این روی مصاحبه ای اختصاصی با دکتر ملیکا ملک آرا تحلیل گر و فعال اقتصادی انجام شد که برشی از آن را در ذیل می خوانید.

موضوع مصاحبه: مدیریت بحران و چالش های پیش روی تولیدکنندگان در نوسانات ارز

مصاحبه گر: دکتر سید محمدرضا حسینی علی آباد – فعال رسانه و مطبوعات، مدیرمسئول رسانه کلام قلم.

مصاحبه شونده: دکتر ملیکا ملک آرا – پسا دکتری مدیریت، تهران. پسا دکتری آینده پژوهی، گرجستان. 

حسینی علی آباد: بصورت کلی ،نوسانات ارز چه چالش هایی را برای تولید کنندگان به همراه دارد؟

ملک آرا: بی شک یکی از اصلی ترین چالش هایی که از نوسانات ارز به وجود می آید، عدم ثبات قیمت ها در خرید مواد اولیه است.  برای تولید هر کالایی نیاز به مواد اولیه خام می باشد. با توجه به اینکه برخی از مواد اولیه ، از خارج از کشور تامین می شود و نیاز به ارز برای خرید آن ها می باشد، لذا تغییرات و نوسانات ارز سبب ایجاد چالش در تعیین قیمت خرید مواد اولیه توسط تولیدکنندگان می شود. در بسیاری از موارد تولید کنندگان مبلغی را برای خرید مواد اولیه پیش بینی می کنند اما در زمان خرید با مبلغی،بسیار  بیش از آنچه که انتظارش را داشتند مواجه می شوند که همین امر روند تولید را با ابر  چالش رو به رو میکند(این چالش برای تولید کنندگانی که بصورت غیر علمی و سنتی فعالیت دارند پر رنگ تر است)

لزوم ثبات در نرخ ارز،  برای تولید کنندگان می تواند قدرت خرید مواد اولیه را تثبیت کند و در نتیجه ،هم تولید کننده و هم مصرف کننده در شرایط بحران، کمتر دچار اسیب شوند .از طرفی این ثبات در عمل، مستلزم مراحل و شرایط پیچیده ای از هر نظر  میباشد که از حوصله این گفت و گو خارج است

بصورت کلی و خلاصه

صنعتگران باید با  دید بازتر،علمی تر و مدیریت بحران قوی تر ، نسبت به بازار  ملتهب کنونی،وارد عرصه تولید شوند تا این پیچیدگی در شرایط بحران تا حدی  تعدیل شود.

حسینی علی آباد: به نظر شما ،افزایش  و نوسان نرخ  ارز،چه تاثیری بر جامعه خواهد داشت؟

ملک آرا: با توجه به اینکه در قیمت تمام شده محصولات، مولفه های مالی بسیار اثرگذار است، لذا طبق فرمول تعیین قیمت تمام شده شاهد این موضوع هستیم که افزایش قیمت ارز که بر روی خرید مواد اولیه اثرگذار است سبب می شود که قیمت تولید هر واحد از کالا نیز افزایش یابد. این موضوع برای تولیدکنندگان امری نامطلوب محسوب می شود. زیرا که با بالا رفتن قیمت تمام شده محصول، باید مصرف کننده نیز بهای بیشتری را برای خرید آن کالا پرداخت نماید. بی شک با بسط دادن این موضوع در تولیداتی که منشاء خرید مواد اولیه آن ها، خارج از کشور است، شاهد این موضوع خواهیم بود که قیمت عمومی تولیدات افزایش یابد و قدرت خرید جامعه برای تهیه آن کاهش می باید. زیرا با توجه به افزایش نرخ ارز، سطح درامدی جامعه به همان نسبت افزایش نیافته است. البته دولت باید  همواره درصدد ارائه راهکارهایی برای مهار این موضوع باشد که از آن جمله می توان به افزایش میزان تولید، ارائه بسته های حمایتی برای مصرف کنندگان، افزایش سطح حقوق ها، و مواردی از این دست اشاره کرد. اما به طور کلی طبق نظریه های اقتصادی افزایش نرخ ارز، سبب کاهش قدرت خرید جامعه می شود و این موضوع یک پیامد دیگری نیز به همراه دارد و آن اولویت بندی خرید است که توسط مصرف کننده ایجاد می شود. یعنی در شرایطی که اکثر تولیدات با افزایش قیمت مواجه است، برخی از کالاهایی که در اولویت اول مصرف کننده برای خرید بوده است، به سطح دوم یا سوم منتقل می شود و همین موضوع تولید کنندگان را با چالش دیگری مواجه کرده است. یعنی از سویی با افزایش قیمت تمام شده درگیر است و از سوی دیگر سهم بازار آن کالا کاهش یافته است و تعداد خریداران کاهش می یابد. در این شرایط تولیدکنندگان در پی ایجاد تعادل و توازنی در فرمول های اقتصادی خود هستند تا بتوانند با یک فرمول منطقی نقطه سر به سر را رعایت کنند تا علاوه بر ادامه حیات خود نسبت به سود مورد نظر نیم نگاهی داشته باشند. اما اگر در سناریوی بدبینانه موضوع را نگاه کنیم، شاهد عدم فعالیت تولیدکنندگان خواهیم بود که این امر تبعات نامطلوبی را بر جای خواهد گذاشت که از آن جمله می توان به بیکاری کارگران و کارمندان واحد صنعتی اشاره کرد که سبب افزایش نرخ بیکاری جامعه خواهد شد.

حسینی علی آباد: واحدهای صنعتی چه اقداماتی را می توانند در راستای مدیریت بحران از منظر اقتصادی انجام دهند؟

ملک آرا: با توجه به اینکه بسیاری از روال ها و فرایندهای جاری در واحدهای صنعتی و تولیدی، رویکرد سنتی و کلاسیک دارند، لذا فعالان اقتصادی و تولید کنندگان با بهره گیری از روش ها و متدهایی علمی می توانند نسبت به شناسایی مشکلات و یا اصطلاحا عارضه یابی و آسیب شناسی واحد صنعتی خود اقدام نمایند. در این خصوص می توان به روال ها و فرایندهای کهنه و زمان بر که سبب اتلاف های منابع می شود اشاره کرد. با مهندسی معکوس و مهندس مجدد فرایندها باید گلوگاه های هر فرایند شناسایی شود  و همچنین فعالیت هایی که هیچ ارزش افزوده ای برای واحد صنعتی ندارد در راستای کاهش اتلاف ها، حذف گردند. چنین اقدامات دانشی و علمی می تواند بخشی از هزینه های تولید را کاهش داده و تولیدکنندگان با دغدغه کمتری به فعالیت خود ادامه دهند. همچنین از دیگر اقدامات مثبت در این زمینه می توان به  توصیه به ایجاد زیرساخت برای جایگزین کردن مواد اولیه داخلی به جای مواد اولیه وارداتی اشاره کرد که این موضوع نیاز به مطالعات امکان سنجی و کارشناسی شده دارد.

در نهایت از عنایت و حسن ویژه حضرتعالی در انجام این مصاحبه نهایت تقدیر و امتنان دارم.